یادگاری بهشت

هفتاد تکه از تن من رفته تا به عرش...این هم دو تکه است که مانده روی فرش

یادگاری بهشت

هفتاد تکه از تن من رفته تا به عرش...این هم دو تکه است که مانده روی فرش

بسم رب الشهدا والصدیقین.این چرک نویس این بنده سرا پا تقصیر خداست.ان شا الله مطالبی که در این دلنوشته خواهم گذاشت توشه شود برای آخرتم

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

 

شهر اهل بیت هم رقاص خانه شد.............................

اینجا قم.میدان زنبیل آباد.اجتماع چند هزار نفری و مختلط مردم.همراه با رقص و آواز و.......................برای انتخاب یک روحانی!!!هنوز نیامده ببین چه کردی آقای دکتر

بی بی جان شرمنده ایم

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۸
حامد بیانوندی

عکس اول را آورد"این پسرم محسن است"عکس دوم را گذاشت رویش"این پسر دومم محمد است.دو سال بزرگتر بود"عکس سوم را گذاشت روی عکس محمد.رفت بگوید این پسر سومم...سرش رو بالا آورد دید شانه های امام میلرزد......

فوری عکسارو جمع کرد محکم گفت:چهار پسرم رو دادم که اشکاتو نبینم.........................................

پدر جان کجایی که ببینی تو این زمونه مردم به خاطره مشکلاته کوچیک تر از اونی که فکرشو بکنی شونه های رهبرمون رو که هیچی تمام وجودشو به لرزه انداختن...

کجایی که ببینی تو این مملکت اشکای رهبرو هر روز در میارن...نمیدونم چرا هیشکی از ما این همایت با خون  رو یاد نگرفته............

لبیک یا خامنه ای.....



شمال رفتم که دلم وا بشه...........................وا نشد که هیچی.......بسته بسته شد.............خیلی جاها با خودم میگفتم اینجا ایران نیست..............

این مردم مسلمونن؟؟؟؟اونجا بود که دلم واسه آقامون سوخت.آتیش گرفت.........فهمیدم که چرا ظهور نمیکنه......به جایی رسیدیم که اشک اماممونم به راحتی در میاریم......................

۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۵۶
حامد بیانوندی

نمیدونم بگم یا نگم.تا حالا هبچ جا سفره دلمو اینطوری وا نکردم.ولی دیگه نمیتونم سکوت کنم.شاید این پستی که مینویسم واسم بد تموم شه.شاید چند سال دیگه که خواستم برم جایی استخدام به این پستم گیر بدن و حالمو بگیرن.پس شاید این پست برام حکم  مرگ زندگی داشته باشه....اصلا ننویسم فکر کنم بهتر باشه...ولی خب دلمو چی کار کنم...بذارید بگم.جلومم نگیرید.

از اینجا شروع میکنم که تا سال پیش قیمت یه خونه تو پردیسان قم با تمام تجهیزات رو میشد با 40 تومن اونم با کلی مورد زیاد که باید توشون ده بیست سی چهل میکردی پیدا کرد.اون موقع وقتی با این گول میرفتی تو بنگاه یه جوری تحویلت میگرفتن که انگار یه میلیاردر وارد اونجا شده....

الان چی بگم که وقتی با 60 تومن پول وقتی وارد بنگاه میشی اول میگن بهت که میخوای با این پول خونه رهن کنی؟و و قتی تو میگی نه واسه خرید اومدم یه پوس خنده خیلی توهین آمیز بهت تحویل میده با یه لحن مسخره کننده بهت میگه:با این پول یه اتاقم نمیتونی بخری...

ای بابا اون موقع بود که با خودم گفتم حاج حامد دیگه تو این وضع اقتصادی باید خواب خونه دار شدنو ببینی.......از یه لحاظ جلوی زبونمو گرفتم که چیز دیگه ای نگم ولی واقعا سخته.....فقط از این حرفا بعضی مسئولین با یا بی کفایت در جواب به این مشکلات بهمون فقط این جمله رو تحویل میدن: تو این مملکت گل و بلبل قطعا این مشکلاته خیلی جزئی هم وجود داره..... ما باید به فکر چشم اندازمون  باشیم...!!!

من فقط از این آقای مسئول یه سوال دارم ....آقای محترم میشه بپرسم تعریف شما از جزئ و کل چیه؟اگه این مشکلات اقتصادی برای شما جزئیه پس کلیش دیگه چیه...؟؟؟!!!


شاید شمایی که این بنده سراپا تقصیر رو میشناسید، با خوندن این پست  نظرتون راجع به من عوض شه....شاید فکر کنید حرفای خودم نیس....
همین جا اعتراف میکنم بنده این پست رو در کمال صحت و سلامت عقلی نوشته ام....
فقط لطفا خیلی متعصبانه در موردم قضاوت نکین.....

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۰۴
حامد بیانوندی